روز - صبح - داخلی - آرایشگاه فرشته جون
آیلین نشسته روی صندلی سیاه رنگ چرخان آرایشگاه. فرشته جون با کاتر و قیچی و شانه و آب پاش افتاده به جان موهای آیلین.
فرشته جون رو به آیلین : واست فشن کوتا کردم. ببین خودت. این مدل گردنتو بلند نشون میده و در کل لاغرتر به نظر میرسی . کوتا بهت میاد.
مادر رو به فرشته جون ؛ در حالی که پـِل پِـل اشک میریزد :
- علی م خوشگل بود فرشته جان. بهارم خوشگل نیست . اون یکیم خوب از آب در آمده بود. این یکیم خوب نشده .
فرشته جون ؛از زیر عینک ؛ یه نگاه به مادر . یه نگاه به تصویر "این یکی که خوب نشده ی تو آینه " .. انگار بخواهد بچه ای را دلجویی کند ؛ روی موهای نمانده ی آیلین دست میکشد :" نه..نه.. اینم خوبه. خوشگله طفلکی ".
سشوار موهای بهار تمام میشود و فرشته جون با ذوقی ساختگی میگوید :" چه خوشگل شد ". بهار توی آینه به خودش نگاه میکند و برای موهای فشن تازه اش خوشی میکند .فرشته جون با دلسوزی به آیلین نگاه میکند انگارکه به جوجه اردک زشت. مادر هنوز دارد پل پل اشک میریزد ...
(کات )